دانلود رمان همسایه از افسانه انصاری
دانلود رمان همسایه از افسانه انصاری خلاصه داستان: مارال به دلیل اصرار خانواده اش به ازدواج با مردی که برایش درنظر گرفته اند مجبور به جدایی از پسر مورد علاقه اش میشود ...
دانلود رمان همسایه از افسانه انصاری
دانلود رمان همسایه از افسانه انصاری خلاصه داستان: مارال به دلیل اصرار خانواده اش به ازدواج با مردی که برایش درنظر گرفته اند مجبور به جدایی از پسر مورد علاقه اش میشود ...
نام رمان : رمان بد قدم
به قلم : فروزان
حجم رمان : ۵.۰۷ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۱ مگابایت نسخه ی اندروید , ۲۶۱ کیلو بایت نسخه ی epub
تعداد صفحات : ۴۳۷
خلاصه ای از داستان رمان:
داستان درباره دختری آروم و سربه زیری به اسم سحر هستش که در مدت کوتاهی اتفاقات تلخی در زندگی اش می افته
یکی از اونها مواجه شدن با خرافات و سستی ایمان اطرافیانشه
تا جایی که خودش هم کم کم به این باور میرسه که شاید حق با اونهاست…شاید او بد قدم است
آرام شکستم...!!!
آرام شکستم از دوری و فراقت ...
آرام تر از مستی رویای شبانه که دمی با تو بمانم...
آرام شکستم که مبادا دل بارانی تو غصه سر آید...
مبادا دمی از عشق نگویی...
دمی از مهر نخوانی...
خلاصه رمان گم گشته : دختری بنام رزا که ۲۱ سالشه او زلزله ست برای خودش ولی سعی در مغرور بودن دارد . مادرش را در سن ۱۷ سالگی در اثر سانحه تصادف از دست میدهد ...
لعنت به اون کســــی که …. وقتـــــی بهــــش محبـــت می کنــــی ... خیــــال می کنــــه بهـــش احتیـــاج داری ... !!
سکوت همیشه معنی سکوت را ندارد ، گاهی سکوت یعنی : س : ساعت های ک : کسری و : وجود ت : تو !
چگونه فراموشت کنم وقتی نقشت بر دلم حک شده ؟ کـــــــــاش داشتــــنت بـــــــــه راحتــــــی دوســــــــــــــت داشتــــــــنت بـــــــــود
توراحت فراموش می کنی ، باز دل می بری ،
باز دل می بازی و من به خط کشیدن روی دیوارها ادامه می دهمسعی نکن متفاوت باشی! فقط "خوب باش" خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است
نام رمان : رمان صدای بارون عطر نفسهات (جلد دوم رمان برای من بخون برای من بمون)
به قلم : هاوین امیریان
حجم رمان : ۴.۵۷ مگابایت پی دی اف , ۱.۳۵ مگابایت نسخه ی اندروید , ۲۶۳ کیلو بایت نسخه ی epub
تعداد صفحات : ۳۱۵
خلاصه ای از داستان رمان:
دو تا دختر خیلی جوون ، که دنیاشون
افکار و احساساتشون از جنس خود ماهاست
اصلا ، اصلا شاید یکی از دو نفر ، خود ما باشیم
این وسط
هر کدوم از این دو گل دختر مشغول زندگی مخصوص خودشونن
با همه ی فراز و نشیباش
، بگو بخندا و گریه هاش ، با غم ها و شادیاش ، و اتفاقایی کاملا ساده
یه زندگی عادی و قابل لمس
یکی مشغول چیدمان زیبای دکور زندگیشه و اون یکی
تازه شروع قصه ی زندگیشه
جمعه زنی است بیوه
خسته تر از رفتگری که صبح شنبه در گرگ میش هوا جارو میکشد..
دل اش خون تر از پرتقالی است که در بقالی های بالا شهر چیده شدند و برچسب اورگانیک دارند..
جمعه هم خسته است
دلنوشته با موضوع زن
کمتر زنی را دیدهام
که هنگام عبور از خیابان
دست مردی را نگرفته باشد
حتی در خیالش!!!!