دلنوشته باعنوان جمعه مشبه شده به زن:)

جمعه زنی است بیوه
خسته تر از رفتگری که صبح شنبه در گرگ میش هوا جارو میکشد..
دل اش خون تر از پرتقالی است که در بقالی های بالا شهر چیده شدند و برچسب اورگانیک دارند..
جمعه هم خسته است
مانند زنی بیوه
که حرفای انسان های ب ظاهر  ادم را به دوش میکشد
قسمت یا حکمت فرقی نمیکند
برای زنی که دیگرآرزوی آغوش معشوقش را به گور یدک میکند
زیر آوار یا روی آوار
دلش که بیقرار باشد چه فرقی میکند
آی انسان های به ظاهر آدم ؟
دست روی قلب بگذارید
کمی از اجتماع دور شوید
فکر کنید
نفس های این شهر را ببلعید
عکس ها و فیلم های شما کمک نیست
کدام یک از عکس های شما مرحمی میشود برای زنی  بیوه؟؟
به خانه هایتان بروید
عشق بورزید
زود دیر میشود
اِی انسان های ب ظاهر نشسته...