رمان من درباره ی یک ملکه است که اصلاً لقب ملکه برازندش نیست . یه دختر عادی که می تونست مثل همه هم سن و سالاش، به راحتی زندگی کنه ؛ امّا انتقام یک مرد همه چیز زندگی اون رو عوض کرد. انتقامی که اگه نبود بانو، دلسا نمی شد و….مقدمه:ما هردو اشتباه کردیم…
هردو باهم سوختیم…باهم بردیم….باهم زندگی کردیم…و باهم عاشق شدیم…هر دو ما چیزی را خواستیم…که برای به دست آوردنش باید هم دیگر را فدا می کردیم…و حالا….درست زمانی که هردوی ما به آن چیز رسیدیم….یک طوفان….یک اتفاق….یک اشتباه….باعث می شود که هردویمان نابود شویم….تو می روی…و من می مانم…با یک دنیا غم….من ملکه بودم و هستم….
وقتی تاج را روی سرم قرار دادند…قسم خوردم که عاشق هیچ پادشاهی نشوم…اما تو پادشاه نیستی….
نام : ملکه مافیا جلد اول
نویسنده : DENIRA ( DELSA -98)
ژانر: اجتماعی…عاشقانه…پلیسی…معمایی…
ویراستار:Zhinous_Sh
طراح:نفیس
به نام خدا
سال ۱۳۷۰
بیست و پنج سال و چندماه پیش…
پیمان داخل راهروی بیمارستان راه می رفت و زیر لب به خودش و محسن بد و بیراه می گفت ، الناز تسبیح گران قیمتش را در دستانش می فشرد و هرچه دعا بلد بود را زمزمه می کر ، .پیمان کمی از اشک چشم هایش را پاک کرد و گفت:
-اگه بلایی سر ساقی بیاد خودم رو هیچ وقت نمی بخشم.
نیلوفر که در کل خاندان به گستاخ بودن معروف بود از جایش بلند شد و گفت:
-اگه بلایی سر ساقی بیاد با همین دستای خودم خَفَت می کنم…فقط اگه بلایی سرش بیاد…
الناز بازوی
نام رمان : ملکه مافیا جلد اول
نویسنده : DENIRA ( DELSA -98)
ژانر : اجتماعی.عاشقانه.پلیسی..معمایی
ویراستاران : Zhinous_Sh
تعداد صفحات کتاب : پی دی اف244 جار 3100
منبع تایپ رمان :https://goo.gl/CpRLIr