دانلود رمان راننده شخصی از آندیا کاظمی | دانلود رمان جدید | رمان عاشقانه
رمان کده | رمانسرا | دانلود رمان جدید
خلاصه داستان:
داستان در مورد دختریه که به دلایلی عشقش جدا شده و این براش قابل درک نیست. خودشو شکل پسر میکنه و میشه راننده شخصی پسره تا دلیل اصلیشو بفهمه و در این راه……
قسمتی از داستان:
روزی که خیلی وقت بود انتظارشو می کشیدم رسید، قراره برم فرانسه پیش پسر داییم، آراد، اما در اصل من ایران میمونم. همه برای بدرقه اومدن از عمو و عمه تا خاله و دایی، مامان هم که مثل همیشه گریه میکنه . کیان پسر عموم هم اومده وای که من چقدر از این پسر بدم میاد، موندم این جانان کجا مونده؟! نکنه دیر کنه؟! مامان اومد سمتم منو تو ب-غلش گرفت و شروع کرد به گریه کردن، در همون حال گفت: – همتا، دخترم، عزیز مامان اونجا حواست به خودت باشه ها، یه وقت اراد رو اذیت نکنی، باهاش حرف زدم اون هواتو داره که یه وقت غریبی نکنی . بابا اومد سمتمون و رو به مامان گفت: – خانوم برو کنار بذار منم چند دقیقه با دخترم حرف بزنم. مامان باشه ای گفت و ازم جدا شد و جای اونو بابا گرفت.تو گوشم گفت: – عزیزم اگه به پول احتیاج داشتی بهم حتما زنگ بزن البته به حساب اراد پول ریختم، بری پیشش بهت میده فقط مواظب خودت باش یکی یه دونه ی من، حواستم به خودت باشه که ما رو نگران نکنی. با لبخندم بهش اطمینان دادم و سفت تو ب-غلم فشردمش. جانان رو از دور دیدم، داشت به سمت ما میاومد؛ بالاخره خانوم لطف کردن اومدن.رفتم پیشش و در گوشش گفتم: – دو دقیقه دیگه دیر میاومدی مرده بودی..! خواست حرفی بزنه که شماره پروازم رو اعلام کردن داشت از کنارم رد میشد گفت: – در پشتی منتظرم زود بیا اونجا