دانلود رمان سفر در زمان عاشقی (عروس خدایان )
خلاصه:
نازنین سرمدی تکدختر ارتشبد بابک سرمدیه. از اول، زندگیش تعریفی نداشته؛ دخالتهای بیجای برادر بزرگترش و تیکههایی که از پدرش میشنیده، زندگی رو براش زهر کرده بود. تا اینکه ناخواسته توی زمان سفر میکنه و مجبور به ازدواج با شاهزاده ایلام، ریموش میشه. غافل از اینکه هیچ چیز اونطور که دیده و شنیده میشه نیست. پایان خوش
پیشنهاد می شود
دانلود رمان نفرین قرمز
رنج سنی: چهارده تا بیست و یک سال
مقدمه:
تق تق صدا رو میشنوی؛
صدای راه رفتن؛
نمیبینی اما میشنویش؛
دستانش را با پیچ و تاب و ظرافت میچرخاند؛
من و تو هم با ظرافت میچرخیدم؛
خیال میکنیم من و تو عاشقانه میرقصیم؛
بدون آنکه بدانیم چرا میخندیم، گریه میکنیم و اشک میریزیم؛
ناخودآگاه خوشحال میشویم؛
به یک دفعه دوست داریم دراغوش بگیریم؛
این یک دفعهایها عجیب نیست.
گذشت و گذشت تا من و تو فهمیدیم؛
که چه خوش خیال بودیم؛
اصلا سرنوشتی در کار نبود؛
نه تقدیری بود نه بازی زمانهای،
من و تو عروسک یک تئاتر بودیم؛
عروسکی برای سرگرمی،
لعنت که عروسک گردان کس دیگری بود.
قسمتی از متن رمان :
اعصابش به شدت خرد شده بود؛ پرونده را جلویش روی میز پرت کرد.
-خب، این پرونده، اینم شواهد؛ میخوام بدونم ازش چی میفهمی؟
فرد روبهرویش سرش را پایین انداخته بود و با دستانش ور میرفت.
با این بیخیالی، او بیشتر عصبانی شد و کف دستانش را به شدت روی میز کوبید؛ که صدای بدی ایجاد کرد.
دخترک از ترس سرش را بالا آورد حتی ترس را میشد از چشمانش خواند؛ حسام با دیدن حرکات دختر با خود فکر کرد:
-نچ این اشتباهی وارد این جا شده؛ مال این شغل نیست.
فریادی از خشم زد و گفت:
-د نگاه کن دیگه، داری از دستوراتم سرپیچی میکنی؟
دخترک سریع و در حالی که رنگ چهرهاش از شدت ترس به سفیدی میرفت با سختی گفت:
-نه قربان.
پیشنهاد می شود
رمان حد طوفان | ف.سین کاربر انجمن یک رمان