دانلود رمان دلمرده از v.rahimi1

خلاصه داستان: درمورد پسری هست به اسم ارش که اول جوونیش نامزدش رهاش میکنه ویه جورایی دلمرده میشه ازهمه چیز…

دانلود نسخه pdf مگابایت 2.3

 ارش توی یک صحنه با دختری روبرو میشه و کم کم عاشقش میشه تا…. قسمتی از داستان: پشته بام اصفهان. تا کی باید سختی کشید؟ تا کی باید تنها بود؟ نگاهی به نمای شهر کردم درست روی پل کوه صفه بودم. نگاهی به سر وضعم کردم! یک پسر عادی ولی همیشه شیک! همیشه شیک و تنها وخسته توی شهر هنر نصف جهان جایی که در جای جایش خاطره دارم! اری! خاطره درد کمی نیست، زیر زمین خونه ام شده محل کارم بدون سرپرست شدم! سرپرست مادر وخواهرم! برایشان چیزی کم نمی‌گذارم و اینجا من بودنی که دیگه نمی‌کشه رو می‌بینم. جایی از زندگی شروع می‌شه، شروع می‌شه وسختی هاش رو توی سرت می‌کوبه. من و داداش سپند همیشه کنار هم هوای مامان وابجی کامیلا رو داریم. من و سپند دوقلوییم ولی هیچ شباهتی بهم نداریم. من با موها وچشم و ابروی مشکی وپوستی شبیه برف وداداش سپند پسری با چشمان سبز و موهای خرمایی رنگ. درست شبیه مامان! خسته ودل مرده بودم، یک ادم دل زده! دیگر حتی لیلی هم شوقی برایم نمی‌گذارد! نه فرهاد شیرین می‌شوم ونه خسروی شیرین. هیچ منیژه ایی نیست تا دل ربایی کند و من وسط اشعار نظامی جا مانده ام با خاطره ایی از زیر زمین خانه. زیر بام اصفهان چه ها که نمی‌گذرد. پسری از جنس خاک، شکسته تر از باران، پسری که هیچ نمی‌گوید. نمی‌دانم مغرورم یا گوشه گیر. شاید هم کم حرف وهمین باعث محبوب شدنم است. خیلی دلم شکست، زمین خوردم، تنهایی بار همه مشکلات رو کشیدم به دوشم. من و سپند خیلی توی این زمونه باختیم هیچ، نشستیم سره جامون! دیگر سکوت هم نشانه رضانیست از سر بی حوصلگیست چندیست تمام احساساتم بی حس شده. رپ زیر زمینی بودن…