دانلود رمان های عاشقانه | رمان های بدون سانسور | عکس نوشته های فاز سنگین | داستان های کوتاه غمگین

۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته» ثبت شده است

دلنوشته چرا دوسم نداری مامانم؟

چرا دوسمـ نداریـ مامانـ ؟ :)

چونـ حوصله یـ حرفـ زدنـ باهاتو ندارمـ؟ 

چونـ بیس چاریـ تو یه اتاقـ در بسته سرمـ تو گوشیمه؟ 

چونـ تو یه خونه ایمـ ولیـ از همـ خبر نداریمـ؟ 

چونـ تو کوچه خوابیدنو به اینـ خونه ترجیحـ میدمـ؟

چونـ اونو به زندگیـ نورمالمـ ترجیحـ دادمـ؟

چونـ بویـ سیگــار میدمـ؟

چونـ دستامـ خط خطیه؟ 

چونـ هیچوختـ نمیذارمـ تو چشامـ زلـ بزنید؟

چونـ نمیتونیـ بهمـ افتخار کنیـ؟ 

چونـ پـسـرے نیستمـ که آرزوشو داشتیـ؟

چونـ به جکاتونـ نمیخندمـ؟ 

چونـ پایه غیبتـ کردناتـ نیستمـ؟

چونـ باهات هیچ جا نمیامـ؟ 

چونـ درس نمیخونمـ؟ 

چونـ به قول خودتـ زندگیـ انگلیـ رو پیش گرفتمـ؟ 

تو منو به دنیا آوردیـ تو منو بزرگـ کردیــ مامانـ

تو ضعیفـ بارمـ آوردیـ 

 تو بهمـ گفتیـ وقتیـ منـ میگمـ بباز حقـ نداریـ ببریـ 

تو به منـ گفتیـ اگه نخوابمـ هیولایـ تو کمد یه لقممـ میکنهـ 

منمـ خودمو به خوابـ زدمـ دیگهـ

هیچیـ واقعیـ نیستـ تو دنیایـ منـ 

چرا دوسمـ نداریـ مامان؟

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
دانلود سریال Game Of Thrones

دلنوشته 40 روز گذشت

دِلم تَنگِش بود😣

پاشُدم رَفتَم سَر مَزارِش🚶

40روز گُذَشت😊

ھھ 😡

چِقَد زود😱

دِلم صِداشو💫🔊 میخواس

هیِکل گُندشو💪👅 کھ هِی بِزَنَمِش👊😞

دِلم دَعوا کَردَناشو 😡میخواس😞

خیلی زود رَفتی نَفَسم🚶

وَلی یادتھ یھ روز بهت قول دادھ بودم اگھ نباشی نیسَم؟:)

میخوام بھ قولَم عَمل کُنم:)

زودی میام 🚶پیشِت عِشقَم:)


خودکشی
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فازخونه

دلنوشته شب ها خوابم نمیبره

خیال نکن اینکه شبها تا صبح بیدارم،
از غم توست!!
نه 
اصلا
من بالشم که خیس باشد 
خوابم نمیبرد...
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

عکس جدایی دست بیار به سمتم

دسَِتَِ بَِیَِاَِرَِ بَِهَِ سَِمَِتَِمَِ 

اَِزَِ هَِمَِهَِ دنَِیَِاَِ دسَِتَِ مَِیَِکَِشَِمَِ

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

تنهایی زیر بارون...

تنهایی زیر بارون

کلی اشتباه کردم 

ساختم رابطه رو از اول تا الان

محال واسم برگرده مثل روز اول باورام

سخته ولی درکش میکنم

میدونم میرم تهش ترکش میکنم

پس نیازی نی بت میدونم

واست خاطره ساختم که نری نبازم

ولی میری و باختم دوباره بازم 

نمیخوام جلو بره ساعت بیست چاری 

شبی که نمیخوابم و صبحش تکراری

دوست دارم منم از رو حالت اجباری

فکرای پیچیدم با چشمای سادت

دو تا بدبخت توو اوج سعادت

رابطه دریا بود موجی میشدی

استرس میدادی هرروز بیخودی

انقد دنبالت بودم فراری شدی

انقد همو دیدیم که تکراری شدیم 

مست بودی راست بودم 

راست گفتی مست بودم

کار از کار گذشته و پر کردی کمبودم

خاطره ساختیم از چشم سومم

یادمه یادت بود یادگاریام

الان شدی خاکستر جا سیگاریام

همون بودی که میگفتم همیشه میخوام

همونی شدی که میگفتم اسمشم نیار 

هر لفظی اومدی خاطرش مونده 

داستانت کامل نی اخرش مونده

کامل میشه وقتی بیای خونه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فازخونه