دانلود رمان ماهی سفید

خلاصه رمان :دانلود رمان ماهی سفید داستان در مورد دختری به اسم نیلگونه که با مادر و مادر بزرگش زندگی معمولی داره تا اینکه همراه دوست صمیمیش آرام، وارد دانشگاه هنر میشن.با ورود به دانشگاه آدمای جدیدی رو ملاقات میکنن که از طرفشون پیشنهاد کار توی یه کافه بهشون داده میشه.کافه پلاک چهار یه کافه شلوغ و پر ماجراست که آدمایی که اونجا کار میکنن درگیر اتفاقاتی که اونجا افتاده میشن و سرنوشتشون بهم گره

میخوره.نیلگون دختر آروم و ساکتیه که خیلی سخت با آدما ارتباط برقرار میکنه و

پشیمون شده که این کارو قبول کرده.تصمیم میگیره برگرده به زندگی عادی خودش که با اومدن

اون آدم و اتفاقی که براش می افته راه برگشتی نداره..

-عجب گیری دادیا؟من دلم نمیخواد زنم درس بخونه.شما برید درس بخونید ببینم کجارو

میگیرید…ستاره خودشم به این نتیجه رسیده دیگه بعد ازدواج درس خوندن به دردش نمیخوره
آرام حق به جانب نگاهی به ستاره و بابک انداخت:
-معلومه که ما میخونیم..همه جارم فتح میکنیم تا چشاتون دراد
احساس میکردم ستاره ناراحت شده،هم من هم آرام میدونستیم ستاره چقدر معماری دوست

داره ویکی از آرزو هاشه ولی علاقه ی زیادش به بابک باعث شده بود قید خیلی از آرزوهاشو بزنه چون بابک آدم تعصبی بود.
بهش اشاره کردم که بحث و تموم کنه . از جاش بلند شد:
-پاشو بریم میز و بچینیم،ایشونم که تازه عروسن دست به سیاه وسفید نمیزنه…
از جام بلند شدم ستاره با خنده گفت:
-یکی از مزیت های خوبه ازدواجه حسود خانوم
ظرف سالادو گذاشتم وسطه میزو به ارام که داشت بشقاب هارو میچید گفتم:
-دیگه راجع به درس خوندن ستاره حرف نزن میدونم بخاطره خودش میگی اون خودشم ناراحته ولی به قول خودت دیگه کاری نمیشه کرد فقط ستاره بیشتر اذیت میشه.
آخرین بشقاب و گذاشت:
-دیگه نمیگم ولی میدونم ستاره یه روزی خیلی پشیمون میشه…






انلود رمان ماهی سفیدxدانلود رمانxدانلود رمان جدیدxرمان سراxرمانxرمان عاشقانهxرمان جدیدxرمان کدهxرمان های جدیدxرمان pdf