خلاصه داستان دانلود افسانه دختر و گرگ سفید:این داستان کوتاه در مورد یک دختر شهری و نترسه ،که با ورودش به یک ده دور افتاده گرفتار عشقی ممنوع و اسرار آمیز میشه….مقدمه:در جنگل من هوا سرد است…. آهوها با کفتار ها میچرخند…. روباها قصد فریبم را دارند…. دیگر گرگی وجود ندارد…. با وجود سختی هاو زخم های روی تنم…. من هنوز گرگ مانده ام…. با وجود اینکه اسمان را ابرهای تیره فرا گرفته…. من هنوز به خورشید خیره میشوم….

با وجود اینکه همه چیز بر علیه من است….


داستان کوتاهxداستانکxداستان های فازخونه



دانلود افسانه دختر و گرگ سفید

 نویسنده : REZA بدون دیدگاه بازدید : 5 تاریخ : ۱۲ بهمن ۱۳۹۵

دانلود افسانه دختر و گرگ سفید

خلاصه داستان دانلود افسانه دختر و گرگ سفید:این داستان کوتاه در مورد یک دختر شهری و نترسه ،که با ورودش به یک ده دور افتاده گرفتار عشقی ممنوع و اسرار آمیز میشه….مقدمه:در جنگل من هوا سرد است…. آهوها با کفتار ها میچرخند…. روباها قصد فریبم را دارند…. دیگر گرگی وجود ندارد…. با وجود سختی هاو زخم های روی تنم…. من هنوز گرگ مانده ام…. با وجود اینکه اسمان را ابرهای تیره فرا گرفته…. من هنوز به خورشید خیره میشوم….

با وجود اینکه همه چیز بر علیه من است….


دانلود افسانه دختر و گرگ سفید

دانلود افسانه دختر و گرگ سفید


نویسنده معروف رمان راز شاهزاده شهر جادو (جلد دوم)


نام داستان کوتاه: افسانه دختر و گرگ سفید 

فانتزی / تخیلی – عاشقانه

نام نویسنده :Ami74


کمی دورتر از کلبه یا همون خونه ی جدیدمون روی تخت سنگی نشسته بودم و تکالیف ریاضیم رو


انجام میدادم که همون لحظه صدای داد مامان به گوشم رسید.

مامان:ترانه…ترانه…دختر بیا خونه تکالیفتو انجام بده..هوا سرده سرما میخوری.


برای اینکه صدام بهش برسه بلندتر از خودش داد زدم:چشم مامان..الان میام. 

وبعد خودکارم رو لای دفترم گذاشتم و دفتر رو بستم .


از جام بلند شدم و نگاهی به اطرافم انداختم.

واقعا زیبا بود…چمن های سبزی که اطرافم رو احاطه کرده بودن به واسطه ی بادی ملایم به


ر*ق*ص دراومده بودن و زیبایی وصف نشدنی رو به تصویر کشیده بودن.

صدای زیبای پرنده هایی که توی آسمون به صورت گروهی پرواز میکردن”گوش هام رو نواش میکرد.

محیط اطرافم واقعا آرامش بخش بود..

نفس عمیقی کشیدم و ریه هام پر شد از هوای پاک و تمیز…


نه اونقدرا هم که فکر میکردم بد نیست..نه اصلا بد نیست..

اوایل که اینجا اومده بودیم خیلی ناراحت بودم ولی حالا و با دیدن این طبیعت زیبا،نظرم به کلی تغییر


کرده بود.

اینبار نگاهم رو به جنگل که کمی دورتر از چمنزار قرار داشت دوختم.


 Apkدانلودرمان برای اندروید ، تبلت

Jarدانلود برای جاوا

PDFدانلود برای کامپیوتر ، ویندوز

ePubدانلود برای آیفون ، ایپد ، اندروید ، تبلت