دانلود رمان های عاشقانه | رمان های بدون سانسور | عکس نوشته های فاز سنگین | داستان های کوتاه غمگین

عکس نوشته مرد بودن

مرد

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
فازخونه

عکس نوشته منو رفیقام شما همه

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

دلنوشته دختر توی سن کم


هَر دُختریـ تـویـِ سِنِــ کَمِشـ بایـَد رابِطِه‍ با یِـه‍ آدَم عَوضیـ رو تَجربِه‍ کُنِه‍ 

بایَد وُجودِشـ رو تَسلیـمـ اونـ کُنِه‍ 

دِلِشـ بایَـد بِشکَنِه‍ 

بایَد‌ ضَربـِه‍ بُخورِه 

وَقتیـ کـِه‍ دیــد‍ کَسیـ کِنارِشـ نیستـ 

خودِشـ تَنهاییـ زَخماشـ رو دَرمانـ کُنِه‍ 

بایَـد رو پایـِ خودِشـ بِایستِه‍ 

تَجرُبِه‍ هاشـ اونـو قـَویــ میکُنِه‍ 

زود دِلـ نمیبَندِه‍ عاقِلانِه‍ تَصمیمـ میگیرِه 

مُطمئِن‍َمـ اونـ دُختـَر بِهتَرینــ ‍هَمسَر  و بِهتَرینــ مادَر  میشِه‍

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
فازخونه

داستان کوتاه فوق العاده غمگین جدایی

دختر:عشقم؟😢

ینی میشه منو و توام ی دختر بیاریم مثه بقیه خونواده ها بشیم سه تایی😍😋

پسر:آره خانومم چرا نشه😍میخوای همین الان سه تا شیم؟😂❣

دختر:ئه عنو ببینا😢😂من دارم جدی حف میزنم این میرینه ب احساسم😒😕

پسر:خانومم قهرنکن خو ببشید😢

دختر:قر نیسم باو😢بیا حف بزنیــم از آینده😋

پسر:چش خانومم بیا سرتو بزار رو سینم برام حرف بزن😍

دختر:میگما🤔

پسر:قیافشو نگا توله😂😍جونم عشقم بگو

دختر:میشه مام سه تایی شیم😢

پسر:از سرشب هی پرسیدیا😐منم گفتم چرا نشه خانومم😢❣

دختر:باجه پ بیا بخوابیم😢😍

پسر:😳میخواسیم حرف بزنیما

دختر:خو حرفم تموم شده😢

پسر:چیزی شده؟😕

دختر:ن آقاییم خو حفم تموم شده تو حف بزن😢😍

پسر:باشه😍یادته میگفتم ی روز میرسه اسمت میاد تو شناسنامم؟

میگفتیم هرطوری شده باید ب هم برسیم دیدی آخرشم خانوم خودم شدی؟

دختر:مگه میشه یادم نیاد بهترین روزای عمرمو😳تک تک ثانیه هاش یادمه قبلا گفته بودم ک انیشتنم🤓

پسر:اره😂انیشتن خودمی😍ببین ی روز میرسه من و تو و نی نیمون سه تایی میشیم ی خونواده خوشبخت خیلی خیلی خوشبخت تر از الان

دختر:وای🙊دخترم ندارمش ولی همینکه ازش میگی قلبم بالا پایین میشه😢😍

پسر:دخترم ن دخترمون😒دختجی باجی اونجویی نگا نکن خو عن😢بخوابیم فردا باید بری سرکار

پسر:باشه خوب بخوابی عشقم💋😍

دختر:توام خوب بخوابی😻💋


ی سال بعد...      


از سرکار میاد خونه میبینه خانومش با شکمه برجستش افتاده رو زمین بیهوش شده لباشم خشکه تندی دس میندازه زیر پاش بلندش میکنه میزارتش تو ماشین با آخرین سرعت تو راه بیمارستان هی از آیینه پشت و نگا میکنه زیر لبش میگه یا مولا جفتشونو سالم از خودت میخوام😞از بین تموم ماشینا با سرعت میرونه میرسه بیمارستان🏨میان عشقشو میبرن اتاق عمل اونم هی پشت در رژه میره نذر میکنه بغضش میترکه ی قطره اشک میاد یاد حرف عشقش میوفته گفته بود نمیخوام هیچ وقت گریه کنی دو قطره سه قطره پشته هم اشکاش بیشتر میشه در اتاق عمل باز میشه پرستار و با دخترش میبینه زیر لبش میگه خدایا شکرت🤕🙏🏻

پرستار:آقا دخترتونو ببینین میخوام ببرمش

پسر:ای جونم😍خانوم پرستار خانومم کی ب هوش میاد ببینمش

پرستار:دکترا دارن تلاششونو میکنن😔شمام دعا کنید فقط

پسر:😳ینی چی؟

پرستار:احتمالا خانومتون از ظهر دردش شرو شده بود دیر رسوندینش بیمارستان😔

پاهای پسر سست میشه میشینه رو زمین دیگه هیچی حالیش نیس یهو ی دکتر اومده بیرون گفته دستگاه شک بیارین پسر فقط نگاشون میکنه دیگه چیزی نمیشنوه عشقش زندگیش خانوم خونش مامان دخترش دیگه نیس پیشش بعد چن دقیقه دکتر میاد بیرون زانو میزنه پیشش میگه متاسفم پسرم😞غم آخرت باشه پسر فقط نگاش میکنه

اصن باورش نمیشه امروز عشقشو گذاشته زیر خاک باورش نمیشه واسه آخرین بار صورت عشقشو دیده باورش نمیشه خانومش نتونسه حتی یه بار دخترشو بغلش بگیره دلش میسوزه واسه بختشون واسه روزایی ک منتظر بودن دخترشون ب دنیا بیاد و شبشو تو بیمارستان سه تایی باهم باشن یاد اون روز میوفته ک وقتی فهمیدن دارن سه تا میشن کلی شاخه رز خریدن تو خیابونا ب آدما میدادن و میگفتن داریم مامان بابا میشیم میره تو اتاقشون لباساشو بو میکشه گریه میکنه داد میزنه مشت میزنه یهو صدایه گریه بچشو میشنوه بچه ای ک تولدش و روز مرگ مادرش تو ی روزه میره بغلش میکنه سرشو میبوسه میگه اسم مادرت مبارکت دختر


جدایی
۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
فازخونه

دلنوشته 40 روز گذشت

دِلم تَنگِش بود😣

پاشُدم رَفتَم سَر مَزارِش🚶

40روز گُذَشت😊

ھھ 😡

چِقَد زود😱

دِلم صِداشو💫🔊 میخواس

هیِکل گُندشو💪👅 کھ هِی بِزَنَمِش👊😞

دِلم دَعوا کَردَناشو 😡میخواس😞

خیلی زود رَفتی نَفَسم🚶

وَلی یادتھ یھ روز بهت قول دادھ بودم اگھ نباشی نیسَم؟:)

میخوام بھ قولَم عَمل کُنم:)

زودی میام 🚶پیشِت عِشقَم:)


خودکشی
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فازخونه

عکس نوشته انتقام





۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

داستان کوتاه غمگین عشقم داداشم شد.!

عشقـــــم😓

-هوم😒

میشـہ نری بمونی پیشم؟؟😔😭

-ن ببخشید بخدا واسه خودت میگم👉

پس فقط جای یہ داداش باهام باش..باشہ؟؟😭

-هه باشه😒

فقط یچیزی😖

-زود بگو کار دارم اجی🚶

هیچ وقت بهم نگو اجی 😭💔

یہ ماه بعد..

آجی؟؟

جونم 

-میخام یکیو بت معرفی کنم

کیو!؟؟

-با یہ دخترے دوس شدم خیلے دختر خوبیه بهش گفتم ی اجی دارم خیلی خوبه میخام باهم اشنا شید

(مگہ من بد بودم)اهان مبارکه باش شب میام ک باهم بحرفیم اشنا شیم

-منتظرمااا..بای

بای

1هفته بعدش..

-اجے😭

جونم (بهش گفته بودم نگو اجی)

-رفت زندگیممم رفت حالم خیلے بده😭😭

الهی بمیرم گریه نکن من طاقت گریه هاتو ندارم😰💔میخای برم باهاش حرف بزنم برگردهـ😭؟؟

-برمیگرده؟؟😞

اره شاید برگشت💔😖

-مرسے اجی ی دنیا ممنون

1سال بعد..

-سلآام اجی خوبی؟؟

(مگ میتونم خوب باشم😭)اره مرسی تو خوبی

-فداتشم مرسی یہ خبر خوش برات دارم 

چے؟؟

-داداشت داره داماد میشہ😌😝

(عشقم داره داماد میشه واییی خدا انصافت کجا رفته)با صدای لرزون میگم مبارکه 😭😭💔

-باید واسه عروسیم بیایا..اخر هفتس

نہ اخر هفتہ جایی کار دارم نمیتونم😭

-نہ دیگہ نشد یعنے نمیخای بیای داداشتو تو لباس دومادی ببینی

بااشه میام ادرسو برام بده😭😭 -کردم

تو دنیا فعلا بای.

قط کردم گوشیو خدآآ چیکار کنم عشقم داره داماد میشه من برم عشقمو کنار عشقش تو لباس دامادی ببینم کہ چے بشہ 

شب عروسے...

-سلام اجی خوش اومدی 

مرسے رفتم بالا چقد عشقش خوشگل بود وای

چطوری جلوی اشکامو بگیرم😭😭

یہ خانومی اومد کنارم نشست اتفاقی افتاده دخترم؟؟

نه😭چشمام یکم میسوزه...

باشہ حالا پاشو واسه دخترم یکم برقص..

تنها دخترم امشب عروس شده..

بزور بلندم کرد ک برقصم

(خیلے سخته بری عروسی عشقت برقصے)

ساعت12بود همه رفتن سوار ماشینا شدن

 واسه اینکه دنبال عروس و داماد بریم..

هییی خدا متنفرم از دنیات چی میشد اگہ من جاے اون دختر بودم

 حتے واسہ یہ دقہ😭😭سوار ماشین شدم هی بوق بوق بوق وای دارم فقط اشک.میریزم 😭💔

عشق من نفسممم زندگیم واسه همیشه شده ماله یکی دیگہ 😭

برگشتم رفتم خونه با هیچکسم خدافظی نکردم

فقط یہ پیام دادم بہش گفتم خدافظ واسه همیشہ

 پنجشنبها به یادم باشـ..

دیگہ همون یہ تیغ بودو ی جیغــــــــــ اخـــــر و پایانـ منـ😭فقط کسے سر خاکم گریہ نکنه

حتی عشقم زندگیم گریہ داشت کہ همہ خندیدن😭

عشقم یادته چقدر میخاسمت یموقع گریه نکنیا

 بخدا طاقت ریختن اشکاتو ندارم داغون میشم

 تو ک خودت بهتر میدونی چقدر میخامت..

خدآاا تو تمومش نکردی ولے من تمومش کردم

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
فازخونه

فاز سنگین حرف دل خودم

حرف دلــــــــــه خودمه پس گــــــــــوش کــــــــــن!!!

مــــــــــن خیــــــــــلی تغییرکردم

خیــــــــــلی....

دیگہ واســــــــــہ نبودن کسی 

گریــــــــــہ نمیکنــــــــــم!

دیگہ به عشق دیدن کسی بیرون نمیــــــــــرم!

فقط اروم میشینم یه گوشه ونــــــــــگاه میکنم! 

دیگہ دنبال متن عاشقانہ نیستم

دیگہ انلاین بودن کسی روچک نمیکنم!

دیگہ نگران کسی نمیشم!

دیگه منتظر پی ام نیستم!

بــــــــــدنشدم نــــــــــہ

فقط خســــــــــتم ....

مــــــــــرگ احســــــــــاســـــــــم مبــــــــــارڪ... 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
فازخونه

عکس نوشته داشی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

عکس نوشته بمیرم

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
فازخونه

دلنوشته شب ها خوابم نمیبره

خیال نکن اینکه شبها تا صبح بیدارم،
از غم توست!!
نه 
اصلا
من بالشم که خیس باشد 
خوابم نمیبرد...
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

عکس جدایی دست بیار به سمتم

دسَِتَِ بَِیَِاَِرَِ بَِهَِ سَِمَِتَِمَِ 

اَِزَِ هَِمَِهَِ دنَِیَِاَِ دسَِتَِ مَِیَِکَِشَِمَِ

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

داستان کوتاه دختر خیانت کار قسمت اول

دختر: عشقم

پسر: جونم

دختر: خیلی دوستت دارما !

پسر: منم دوستت دارم 

دختر: من خیلی خیلی دوستت دارم!

پسر: خب منم خیلی دوستت دارم

دختر: میگم عشقم؟

پسر: جونم بوگو

دختر: میتونی ی شارژ بفرستی برام الان جاییم نمیتونم بگیرم

پسر: به یه شرط یه سوال میپرسم راسشو بگی

دختر: باشه قبول

پسر: شارژ تو جیبیم دارم وارد کن 

دختر: بگو بنویسم بعد ک قطع کردیم واردش میکنم

پسر: باش وارد کن ×141×6630...#

دختر: مرسی اقایی جبران میکنم. حالا بپرس سوالتو

پسر: تو علی رو میشناسی

دختر: باید بشناسم؟

پسر: قرار شد هر سوالی پرسیدم راستشو بگی

دختر: خب این چ سوالیه معلومه ک نمیشناسم علی کیه؟

پسر: ی پسر قد بلنده چهارشونه چشاش قویی

دختر: اصن تو ذهنمم ندیدم همچین پسریو و نمیشناسمش هم

پسر: بگو جون من

دختر: جون تو

پسر: ...

دختر: چیزی شده عشقم کسی چیزی گفته؟

برای خواندن قسمت دوم کلیک کنید

هم اکنون تماشای قسمت دوم دختر خیانت کاردر دسترس است

نویسنده : وبلاگ فاز خونه


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

یه روز ک دیگه دیره

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
فازخونه

غریبه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فازخونه

پسر 18 ساله ام با دختران جوان چه کار می کند؟

23 ام مهرماه زنی 42 ساله با حالتی نگران به یکی از مراکز پلیس مراجعه کرد و میگفت که پسر 18 ساله اش هر روز بعد از مدرسه با دختران جوانی زیبا به خانه می آید و پس از وارد شدن به خانه با آن دختران به اتاق خوابش میرود و دختران شروع به فریاد زدن میکنند و پسرم بعد از نیم ساعت تنها از اتاق خواب بیرون می آید در حالی که اثری از آن دختران نیس... 


با شنیدن اظهارات این زن با رضایت پدر و مادر این پسر 18 ساله دوربینی در اتاق خواب او نصب شد تا واقعیت ثبت شود.روز اول پسر با دختری جوان و زیبا وارد اتاق خوابش شد و همه چیز کاملا عادی بود تا اینکه در ساعت ۲:۱۵ دقیقه اتفاقی فوق العاده عجیب رخ داد پسر مخفیانه چند قرص درونه لیوان شربت انداخت و اگر دختران با میل خود نمیخوردند به تهدید وادار به خوردن شربت میشدند و پس از بیهوش شدن آن ها جسدشان را درونه کمد اتاقش پنهان می کند و در زمان مناسب از منزل خارج می کند ...

با پیگیری های پلیس و دستگیری پسر مشخص شد پسر عاشق دختره زیبارویی بوده است که به او خیانت کرده است و اکنون پسر دارای اختلالات عصبی شده است و به همین روش 3 دختر را به قتل رسانده است .⛔️

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

حاجی اعتماد ممنوع

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

عکس نوشته تنهایی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فازخونه

تیغ روی دست

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فازخونه

بچه فقیر را هوس عاشقی کردن ممنوع

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
فازخونه